فتح خون

شناسه نوشته : 28377

1399/06/01

تعداد بازدید : 210

فتح خون

سیدمرتضی آوینی روایت فتح را که ساخت و شب‌های جمعه از تلویزیون پخش می‌شد، خیلی‌ها او را نمی‌شناختند. گرچه در بین اهالی سینما و روشنفکران (به اعتبار گذشته‌اش) سرشناس بود، اما در میان توده مردم، ناشناس بود. روایت فتح، نریشن‌هایی داشت که با صدای آسمانی آقا مرتضی خوانده می‌شد.

نریشن‌ها را هم خودش می‌نوشت. بی‌دلیل «سیدشهیدان اهل قلم» نشده است. با همان نگاه که نریشن‌های روایت فتح را نوشته، کتاب عاشورایی «فتح خون» را نوشته و همان جوش و خروش در لابه‌لای صفحات کتاب موج می‌زند. «فتح خون» با شهادت شهیدآوینی ناتمام می‌ماند. فتح خون روایت تاویلی از «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است.

کتاب شامل دو بخش توصیفی و تحلیلی است. بخش اول شرح آنچه از رجب‌المرجب تا محرم‌الحرام سال ۶۱ هجری قمری است. این بخش بیشتر اهمیت ادبی دارد، اما بخش دوم از زبان راوی است که تحلیل می‌کند هرکس را عاشورایی است.... این بخش بی‌شک از خواندنی‌ترین مطالبی است که در باب کربلا به رشته تحریر در آمده است. راوی: قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده‌اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می‌لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می‌سازد.... و تو،‌ای آن که در سال شصت‌ویکم هجری قمری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده‌ای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده‌ای، نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می‌کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده‌ات بگشایی و از خود و دلبستگی‌هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصت‌ویکم هجری قمری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی....

الرحیل! الرحیل! اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را! اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق می‌دانند که ماندن نیز در رفتن است. جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی و این اوست که ما را کشکشانه به خویش می‌خواند... راوی: عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد، عشق را در راهی که می‌رود، تصدیق خواهد کرد؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله‌ای نیست.